سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 شعر معنوی 

 

به نام خدا

شعری از مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ با شرح آن به قلم فرزندشان (حاج‌آقا اسماعیل):

آن که بودم در پی‌اش، پیدا نشد
بی‌جهت، من خسته کردم خویش را

(کسی که دنبال او می‌گشتم، پیدا نشد[؛ پس] من بی‌دلیل، خودم را خسته کردم.
جهت: دلیل.)

باید از قلبم رضایت‌‏خواستن!
چون بر او آوردم این تشویش را

(باید از دلم رضایت بخواهم؛ چون برای او پریشانی آوردم [و او را ناآرام کردم].
تشویش: پریشانی، آشفتگی، ناآرامی.]

بارها آشفته کردم حال او
لعن حق بادا دوصد تفتیش را!

(بارها حال او را آشفته کردم. لعنت خدا دویست بار بر تفحّص و پی‌جویی [بیجا] باد (چون باعث آشفتگی دلم شد)!
حق: از نام‌های خداوند والا. تفتیش: تفحّص، پی‌جویی، جستجوکردن.)

جستجو کردم همه‌‏جا هر زمان
تا کنم پیدا به دلْ هم‌‏کیش را

(در همه‌جا و در هر زمان، جستجو و تحقیق کردم تا هم‌مسلک دل [خود] را پیدا کنم.
کیش: روش، مسلک.)

با خودم گفتم جهان، پهناور است
می‌‏کنم پیدا چو خودْ درویش را

(با خودم گفتم که جهان، پهناور است[؛ پس] سالکی مانند خودم را پیدا می‌کنم.
درویش: سالک، کسی که رونده‌ی راه خداوند والا باشد.)

در پی‌‏اش بودم، که با لطف خدا
یافتم یک مرد دوراندیش را

(دنبالش بودم تا این که با لطف خدا یک مرد دوراندیش را پیدا کردم.)

گفت: «دوْر عالَمى، بیجا مگرد
برکَن از دل اى عزیز! این فیش را

(او گفت: «بی‌دلیل، دوْر جهان را نگرد [و] ای عزیز! از دل [خود] این برگه[ی تحقیق و جستجوی بیجا] را بکَن.
فیش: برگه‌ای که روی آن، مطلب نوشته می‌شود.)

بر مراد خود، کسى نائل نشد
از سرت آور بِرونْ این خیش را

([چون] هیچ کس به مقصودش نرسید[؛ پس] این وسیله‌ی جستجو [= انگیزه] را از سرت بیرون کن.
خیش: وسیله‌ی شخم‌زدن زمین که به تراکتور یا گردن گاو بسته می‌شود، گاوآهن.)

روى کن بر خالقت با بندگى
تا به دست آرى از او بَخشیش را

([به جای این کار،] با بندگی‌کردن، به آفریدگارت رو کن تا از او بخشش را به دست آوری.
بخشیش: بخشش.)

بخشش او هست امید بندگان
بسته‌ام دلْ عافیت‌‏بینیْش را

(بخشش او امید بندگان است [پس باید ابتدا بندگی کرد تا بنده شد و سپس به بخشش او امید بست.] من به عافیت‌بینی [و نگاه درست او دربار
ه‌ی خوشبخت‌شدن انسان از راه بندگی] او دل بسته‌ام.)

از غم دنیا خودت را وارهان
کم بزن بر جان خودْ این نیش را

(از غم دنیا خودت را آزاد کن [و] این نیش را به جان خودت کم بزن.
وارهان: آزاد کن، خلاص کن.)

"هر چه پیش آید، خوش آید" را بگو
شاد زى، بر هم مزن تو عیش را

(بگو: «هر چه پیش آید، خوش آید.»، شاد زندگی کن و زندگی را به هم نزن.
عیش: همان عیْش، زندگى، خوشى، شادمانى (فرهنگ معین).)

عیش دنیا هست یک لحظه، نه بیش
ارج نِه در عمر خودْ آن بیش را!

(خوشی دنیا یک لحظه است؛ نه بیش‌تر[؛ پس] در عمرت به آن بیش‌تر [عمرت هم] ارزش بگذار.
ارج نِه: ارزش بگذارد.)

اى "بِنیسى"! می‌رود عمرت ز دست
هان! به کف آور دلِ دلریش را»

(ای «بنیسی»! عمرت دارد از دست می‌رود؛ [پس] هان! دل شخص رنج‌کشید
ه‌ی غمگینی را به دست آور [و با این کار به عمرت که دارد از دستت می‌رود، ارزش بده].
هان: واژ
ه‌ی هوشیارشدن که برای آگاه‌کردن کسی به کار برده می‌شود. دلریش: غمگین، دلخسته و رنج‌کشیده.)


کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir.


(نظرها (

تاریخ بارگزاری: سه شنبه 98/8/28

 

فهرست کل یادداشت‌های وبلاگ «یک لحظه با یک طلبه»

نکته ها از گفته ها
ابیات معنوی
ابیات مهدوی
شعر معنوی
نکات خواندنی درباره ی حضرت استاد بِنیسی
ابیات مهدوی
ابیات زیبا
پند پیران بر پوران (پسرانه ها)
پیام معنوی
ابیات معنوی
حرف های طِلایی (دخترانه ها)
یک درخواست از همراهان وبلاگم
[عناوین آرشیوشده]